به مناسبت چهلم مادربزرگم....

 

چهل روز است روی خوبت را ندیدم مادرم
در فراقت شعر هجران می سرودم مادرم

کاش می مردم، نمی دیدم که رفتی زیر خاک
خاک بر سر شد مراَ زین غم که دیدم مادرم

چهل روز است که دل‌تنگی‌های غروب را با بودن در کنار مزارش سپری میکنم و

ناباورانه روزهایم را به شب‌هایم گره زدم و شب‌هایم را به امید آن که هلال

ماهگونش را یک بار دیگر در خواب به نظاره بنشینم به صبح رساندم. طنین صدای

دلنشینش همچنان در گوشم، مهربانیش در قلبم و زیبایی چهره‌اش

همیشه در یادم است.


چهل بار چشم گشودن و ندیدن عزیز زندگی ام

چهل‌ها خواهد گذشت و یاد تو با من خواهد بود


 



تاريخ : 3 / 10 / 1388برچسب:به مناسبت چهلم مادربزرگم,,, | | نويسنده : ساده دل |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 37 صفحه بعد